کیف ابزاربرای تعمیرات آسانسورکه شامل انواع اقسام آچار، متر، سیمچین،انبردست، چکش ومقداری نخپنبه یا پارچه برای پاک کردن دستها ازروغن وگریس بود تحویل گرفتم۰کیف ابزارسنگین بود۰اما من هم جوان ، پرشوربا کلی آرزو،آرزواینکه دنیاعوض شود۰دنیایی باشد تا ثروتمندهاهرروزبرثروتشان افزده وفقیرهاهرروزفقیرترنشوند۰گاهی که ازکارخسته می شدم به پشتبام ساختمان محل کارمی رفتم۰دورنمایی ازشهرتهران با ساختمانهای بلند وکوتاه دیده می شد۰آرزوی یک سرپناه داشتم۰آرزوکه متخصص شوم ،شغل آبرومندی با درآمد خوب داشته باشم وصدها آرزوی دیگرکه هرجوانی با سن وسال من ممکن بود داشته باشد۰د فترتعمیرآسانسورشیندلردرخیابان شاهپورجنب بیمارستان نجمیه روبروی پارک هتل قرارداشت۰قسمت اداری، فروش، بازاریابی آسانسوردوبخش بود۰بخشی بالای دفتر تعمیرات وبخش دیگردر قسمت قدیمی پارک هتل مستقربود۰دفتر تعمیرات اطاق بزرگی بود باچند صندلی چرب وچیلی ،چند قطعه شکسته آسانسوردرکنارگوشه، یک جرثقیل دستی که تیفورگفته می شد واطاقک چوبی محل استقرار تلفنچی۰تلفنچی وظیفه داشت تا آدرس محل آسانسور خراب شده را که صاحب یا مسول فنی ساختمان گزارش کرده همراه نقشه راه اندازی آسانسورتحویل دهد۰تعمیرکاران قدیم چهار نفر بودند که با موتوریا ماشین شخصی برای تعمیردرسطح شهرمی رفتند۰من ودوتا ازهمکارنم که تازه بعد ازگذراندن کلاس نقشه خوانی ورفع عیب برقی یا مکانیکی آسا نسور به جمع تعمیرکاران پیوسته پیاده ویا با اتوبوس برای تعمیرمی رفتیم۰بیشترسا ختمانهای بلند تجاری ،اداری، مسکونی، وزراتخانه ها، هتلها در قسمت شمالی تهران قرارداشت۰روز بروز تجربه وتخصصم بیشترمی شد۰ برای تعمیربه همه جا می رفتم ازبیمارستان رازی تا شکلات سازی داش زاده ، از بانک سپه تا کاخ سعد آبادهرآدرسی بود۰
صاحب امتیازآسانسورشیندلردرایران وپارک هتل تهران ابوالحسن دیبا بود۰مدیریت پارک هتل تصمیم گرفت درطبقه همکف مشرف به خیابان حافظ درست روبروی دفتر تعمیرات آسانسور رستوران هر کسی از خودش پذیرایی کند ( سلف سرویس) بر قرار کند۰بعدازمدتی انتظارروزی پوشش کاغذی شیشه های رستوران برداشته شد۰میزها وصندلیها خیلی مرتب ، پیشخوان استیل سرتا سری ، یخچالهای شیشه ای ، بخاری که ازغذاهای گرم برمی خواست دهان هر بیننده ای را آ ب می انداخت۰هفته ای تماشاگرتمیزی رستوران وبخارغذاها بودیم۰ ازانواع غذاها ، ازدختروپسرهای جوان که با لباسها ی مرتب به عنوان پیش خدمت کارمی کردند شوخی وجدی گفتگو می کردیم۰رستوران خالی بود کمتر کسی برای خوردن غذا می آمد۰روزی سرپرست سرویس وتعمیرات آ سا نسور با کلی افتخار وارد شد یکدسته کوپن بین کارگران تقسیم کرد وگفت ساعت دوازده ظهرمی توانید به رستوران بروید وغذا بخورید۰ازفرداجلوی رستوران صف کشیده شدوغذاها بسیار لذیذ بود۰مدتی به این ترتیب گذشت رستوران شلوغ وصف نوبت ورد طولانی شد۰ مدیریت تصمیم گرفت برای کارگران غذا را نیم بها حساب کند۰ازآنجا که کوپنها هفتگی داده می شد۰چند هفته بعد بطور کلی کوپنی داده نشد وکارگران اگر می خواستند غذا بخورند مثل دیگران تمام بها باید پرداخت می کردند۰ با جمع کردن کوپنهایم وقرض گرفتن ازهمکارانم توانستم یکباربرادربزرگم را همراه خانمش ودوتن ازدوستان دیگردرآن رستوران پذیرایی کنم۰ما کارگران تعمیرکاردوباره سرظهرهمان لقمه هایکه ازخانه می آوردیم سق می زدیم نظاره گرزن ومردان خوش پوشی بودیم که به رستوران رفت وآمد می کردند۰کارگران مدیریت را به باد مسخره گرفتند۰ پنهان وآشکاردلخوری ازاین تصمیم را بیان می کردند۰
آموزش وتربیت متخصص دراین کاربسیارسخت وخطرناک وجود نداشت۰ کارگران بدون هیچگونه آموزشی بیش استاد کاری که اوهم ازایمنی وحفاظت کارآنچنان خبری نداشت فرستاده می شدند۰خیلی ازاستادکاران افراد فامیل خودرا برای وردستی به شرکت معرفی می کردند وشرکت می پذیرفت۰هیچگونه نظارتی هم از طرف وزارت کار یا شرکت برای اجرای ایمنی کاروجود نداشت۰این بود که حوادث نا گوارزیادی مثل پرت شدن کارگران ساختمانی ازچاهک آسا نسوریا سقوط آسانسوروآ سیب دیدن مسافران اتفاق می افتاد۰در مدت کارم با شرکت آسانسورا بوالحسن دیباهیچوقت شاهد نشست دسته جمعی کارگران وگفتگودرموردایمنی وپیشگیری حوادث نبودم۰نا گفته نماند دربخش سرویس وتعمیرات حوادث ناشی از کاربخاطر وجود باومن مسول فنی آلمانی کمتر بود۰
هرنقطه شهرکه برای تعمیربودم با پایان رسیدن کارم باید دوباره به شرکت برمی گشتم وبه محل دیگری که تلفنچی می داد می رفتم۰نزدیک ظهر بود وبرای تعمیرآسا نسور دوم به آدرس بیمارستان بیمه های اجتمایی می رفتم۰هوا کمی گرم بود۰ازاتوبوس بعدازمیدان بیست وچهاراسفند پیاده ومنتظراتوبوس بعدی روی نیمکت ایستگاه نشسته بودم۰ناگهان سروصدای زیادی ازپشت ایستگاه درقسمت پیاده رومرا به خود جلب کرد۰ازجایی که نشسته بودم سعی کردم متوجه موضوع شوم۰ازدرزایستگاه می توانستم آنها را ببیبنم۰چند نفر بودندشارلاتان وشریک درکلاه گذا شتن سرمردم ورهگزران ساده وبی تجربه۰یکی ازآنها ورق مقوایی را روی زمین پهن کرد وچمباتمه نشست۰ با سه برگ ورق بازی که در دستش بود به سرعت شروع کرد به بازی وروی مقوا جا بجا می کرد۰یکی ازبرگها تکدل ودوتای دیگرسفید بدون هیچ نقشی بودند۰چند نفراطراف این شخص شروع کردند به بازی ، با پیدا کردن تکدل مبلغی ازاومی گرفتند واگر نمی توانستد پیدا کنند مبلغی پرداخت می کردند۰کاملامشخص بود که بازی برای گرم کردن بازار وبه میدان کشیدن تماشاگران ورهگزرها می باشد۰درمیان تماشاگران جوانی با قدوبالای برومندی بود که به دست مرد شارلاتان که برگها را با فرزی خاصی جابجا می گرد دقیق شده بود۰چندین بار خم شد ومی خواست برگ برنده همان تکدل را بردارد آما مردان شریک شارلاتان دست روی سینه اش می گذاشتند وازاومبلغ شرط را طلب می کردند۰مرد جوان که کاملا تشنه بازی کردن شده بود۰دست برد به جیبش ودسته ای پول نشان داد وگفت پول دارم بدون پول که نمی خواهم بازی کنم۰من طاقت نیاوردم ازجایم پریدم به پشت ایستگاه رفتم وبه مرد جوان گفتم من تجربه بدی دارم پولت را درجیبت محکم نگهدار برو دنبال زندگیت اینها شارلاتان هستند پولها را ظرف چند دقیقه از دستت بیرون می آورند۰جوان که با لهجه آزری صحبت می کرد گفت کسی ازمن نمی تواند پول بخورد وشانه ای بالا انداخت۰نگاه و گفتارتهدید آمیزشارلاتانها وبی توجهی مرد جوان مرا سرجایم نشاند۰شا رلاتانها دسته پول را که دیدند جا باز کردن وجوان را به بازی گرفتند ۰چند دقیقه ای نگذشت که آخرین اسکناس مرد جوان از کف دستش به دست مردچمباتمه زده رسید۰ با صدایی ازدورکه گفت آی پلیس بساط برچیده شد ولحظه ای دیگر مردان شارلاتان درسرازیری کوچه های اطراف گم شدند۰ازجایم بلند شدم ودوباره با مردجوان که گیج وسردرگم به نظرمی رسید صحبت کردم۰گفتم پول داری تا کرایه بدهی و بخانه بروی۰ تا چشمش به من افتاد سینه اش را سپر کردوگفت من پولم را ازحلقوم آنها بیرون می کشم کسی نمی تواند پول مرا بخورد۰گفتم آنها رفتند شما هم برودنبال کارت اگرازپی آنها برای پس گرفتن پولت بروی تورا کتک خواهند زد۰پولت را باختی زخمی هم خواهی شد۰هنوزحرفم تمام نشده بود که دیدم در سرازیری کوچه دنبال شارلاتانها شتابان رفت۰وقتی داشتم سواراتوبوس می شدم دیدم زخمی وبی حال از پس کوچه به پیاده روآمد۰
کا رفرما طبق قانون باید لباس کاروکفش ایمنی مناسب با کارکارگران دراختیارمی گذاشت۰اما متأسفانه این چنین نبود۰ کفش و لباس معمولی خودمان را می پوشیدیم۰روزی برای تعمیرآسانسوری در خیابان سوم اسفند رفته بودم۰کارتعمیرات که تمام شد تصمیم گرفتم با تاکسی به خانه بروم۰برای اولین تاکسی دست بلند کردم وآدرسم را گفتم ( میدان شاهپور)
تاکس نگهداشت وسوارشدم۰نرسیده به میدان حسن آباد مسافر دیگری برای تاکسی دست بلند کرد وآدرسش را گفت۰راه آهن میرفت تاکسی ترمزکرد ومن باید برای مسافرجدید کمی جابجا می شدم۰همینکه مسافر درب تاکسی را بازکرد گفت این چیست روی صندلی؟ راننده ومن به محلی که مسافرمی گفت نگاه کردیم۰صندلی عقب تاکسی سرتا سر تا نزدیکی من آلوده به گریس وروغن سیاه بود۰مسافر درب رابست وتاکسی دیگری گرفت ورفت۰راننده تاکسی بسیارعصبانی شده بود۰به خودش ومن نا سزا می گفت۰من اول انکار کردم گفتم کارمن نیست ولی به زودی شروع کردم معذرت خواهی وازکیف ابزارم پارچه بیرون آورد تا تمیز کنم که با خشم بیشتر راننده روبروشدم۰راننده تاکسی مرا کنار زد۰خودش مشغول تمیز کردن وخالی کردن عصبانیتش بود گفت منتظر چی هستی برو دیگر؟ گفتم چقدر باید بپردازم۰ که برافروخته شد وبا لحن معمول را ننده ها گفت ولمون کن برودیگر ۰آن روز پیاده ازمیدان حسن آباد تا خانه آمدم۰ همان روز به میدان گمرک رفتم یکدست لباس کار سرتاسری که می توانستم آسان روی لباس بپوشم خریدم۰ بعد ازاین هرگز با لباس کار به خیابان نرفتم۰
کارتعمیرات آسانسور تخصصی بود وپرخطر۰با احتیاط وهوشیاری کار می کردم وتخصصم را روز بروز بالامی بردم۰کا رفرما ازبالابردن حقوق دریغ می کرد۰ همه کارگران از نصا ب تا سرویس کار وتعمیر کاران به نماینده کارگران برای بالانرفتن حقوق ا عتراض می کردند۰وعده نماینده کارگران عید نورز بود وتوخالی۰سرخورده شدم۰ به فکرشغل دیگری که بتواند راضیم کندافتادم۰ازبرادر بزرگم قدرت شنیدم اداره آموزش وپروش منطقه هفت که سرپل جوادیه قرارداشت برای مدارس ابتدایی آموزگاراستخدام می کند۰درامتحان استخدامی شرکت کردم وپذیرفته شدم۰کارمعلمی را دردبستانی واقع در بیستمتری اول جوادیه ضمن حفظ تعمیرکارآ سانسور بودن شروع کردم۰سا عت کار دبستان نیمه وقت فقط بعدازظهرها بود۰تا آخر سال تحصیلی هردوشغل راا دامه دادم۰ صحبها تعمیرکارآسا نسوروبعدازظهرها معلم بودم۰تجربه قبلی که در دوره سربازی وروستای پنیران پیدا کرده بودم بسیارکمکم کرد۰دبستان دو کلاس پنچم داشت که اداره یکی ازکلاسها با من بود۰خیلی تلاش کردم وبا دانش آموزان به سختی کارکردم بطوریکه بجزیکنفر همه در امتحانات نهایی قبول شدند۰مورد تشویق مدیر مدرسه ورییس اداره آموزش پروش قرار گرفتم۰تابستان ۱۳۵۴ بود که در خانواده ما اتفاقاتی رخداد۰ زندگی همه ما را دگرگون کرد۰این رخداد تاثیرش در من بخصموص چندین برا بر بود۰کار تعمیرات را با پشتکار بیشتر ادامه می دادم۰ مدیر شرکت تصمیم گرفت برای حضور وغیاب کارمندان وکارگران بجای امضاء کردن دفتری کارت بزنند۰ماشین کارت زنی درشرکت نصب شدهمه با ید به طبقه بالامی رفتیم درحضورکارمند مسول حضوروغیاب کارتمان را به دهان ماشین می دادیم۰اول مهرماه که مدارس دوباره بازشد نمی دانستم چگونه بایدهردوشغل را ادامه دهم به پولش نیازداشتم ۰ مدتی ازشرکت آسانسوردیبا مرخصی با حوق گرفتم فقط به معلمی پرداختم۰مرخصی زود تمام شد۰این مدت با مدیرمدرسه درمورد مشکلاتم صحبت کردم۰قرارگذاشتم برادرکوچکترم ما شاا لله که تا زه دیپلم گرفته بود را بجای خودم برای اداره کلاس بفرستم۰ روزمعرفی ماشا الله به مدرسه وکلاس انجام شد۰ ماشاالله معام کلاس پنجم برای چند ماه بود۰من که میدانستم این کار نمی تواند مدت زیادی ادامه داشته باشد باید تکلیفم را روشن می کردم۰ما شا لله هم باید به شهراراک برای ادامه تحصیل دررشته برق می رفت۰این شد که شغل معلمی را استعفاء کردم۰