باغ پاین

دامنه کوه قرارداشت ازخاکریز راه آهن که پاین می آمدیم شروع می شد و پاهایش را همیشه درحبله رود می شست ، با تغیر جاری شدن رود خانه دامنه به آب رسیدن پاها دراز ویا کوتاتر می شد۰سه طرف ا ین باغ درختهای تبریزی کاشته شده ودروسط آن درختهای قیصی بود۰قسمت انتهایی آن مرداب، جگنزاروزمین چمن که بطورکلی قابل کشت نبود ۰پدرم تصمیم گرفت آ نرا قابل کشت کند، در نتیجه من وبرادرهای کوچکترم را به کمک گرفت۰چهارسمت آ نرا هند( زهکش) کند که کمک میکرد آبهای سطحی زمین فروکش کرده وآ نرا آما ده کشت گرداند،بعد شروع به بیل زدن زمین کردیم،ریشه چمنها را جمع کردیم ،سنگهای آ نرا جمع کردیم با تلاش بسیارآ ماده کشت شد۰ برای جلوگیری ازپیش روی رودخانه درختهای بید زیادی سمت آ ب  کاشتیم۰سال بعد درختها ی بید سایه انداخته وما درزمین تازه آ باد خیار، لوبیا ، یونجه کاشته بودیم ۰ خیارهای گل بسرکوچلو روی بوته ها ظاهرشد و دل عابران مخصوصان بچه های شش ، هفت سا له که گوسفند های خود را برای چراندن در چمنزارهای کناررود خانه میاوردند آ ب میکرد۰خلاصه آ ن قطعه زمین یک جوری تو چشم بعضیها می رفت۰غروب هر روزبچه سرتقها به صیفیکاری ما حمله میکردند ما برادرها هم کنار گوشه ها قاییم می شدیم وسعی میکردیم از آ ن نگهبانی کنیم گاهی هم با آنها در گیر می شدیم۰یک روزکه زودتر از پدر و برادرهایم به باغ رسیدم متوجه شدم بچه شیطا نی که سید جعفر نام داشت با لای درخت بید جوانی رفته شاخه های آ نرا میشکند جلوی گوسفند هایش میاندازد۰یک ترکه از همان شاخه هاییکه سید جعفر از درخت بید شکسته بود برداشتم شروع بزدن پا های او کردم۰سید جعفر از درخت پایین پرید وفرار کرد من هم گوسفندهایش را از اطراف زمینمان دورمیکردم یک سنگ برداشتم وبرای گوسفندها اندا ختم این سنگ به پای بزی خورد وآ نرا شکست۰پدر وبرادرهایم دیگرسر زمین رسیده بودند۰ا زطرف دیگر سید جعفر هم گریه کنان به خانه اش رسیده وپدرش شکستن پای بز وگریه پسرش را نتوانست تحمل کند برادرش سید رضا ونورعلی معروف به نور علی فس فس همسایش را صدا میکند۰آ نها هم عصبانی شده تصمیم به تنبیه ما میگیرند۰ چوب و چماقشان را برداشته بسمت زمین تازه آ باد ما میا مدند۰پدرم که وضع را اینچنین دید بمن وبرا درام گفت مثل ا ینکه دعوا جدی است شما هم بیلها یتان بردارید پشت من بایستید ا گرخواستند مرا بزنند نگران نباشید شما هم بزنید۰ا ما برای اینکه دعوا درگیرنشود پدرم سعی میکردکوتاه بیآید آ نها هم دست بلند نکردند وما میخ خودمان را محکم کردیم ۰زمین آبادشد ولی همین یک زمین بود در پاییز همان سال سیل جاری شد زمین تازه آ باد را که خیلی برایش زحمت کشیده بودیم با خودش برد وپای باغ پایین حسابی کوتاه شد۰ این باغ بعدها فروخته شد پولش خرج سفر اول پدربه اروپا شد۰